دو خبر : مصاحبه جذاب کاندروا و افشای رازهایی درباره لاتزیو

ساخت وبلاگ

- به زودی خبرهای خوبی از شروع مذاکره تمدید قرارداد لاتزیو و کیتا خواهم داد، این تمدید قرارداد چیزی نیست که فوتبال ایتالیا زده بود که قرارداد موقت معرفی شده بود، این قرارداد با یک افزایش دستمزد درخشان خواهد بود. لوتیتو منتظره تا رفتار کیتا رو طی چند هفته آینده بررسی کنه و بعد قراردادش رو تمدید کنه



- و حالا مصاحبه جنجالی کاندروا (از دستش ندید حرفهای مهمی درباره باشگاه میزنه) :

ظاهرا آنتونیو کاندروا دلش میخواسته در لاتزیو بمونه اما نه به عنوان یک بازیکن عادی او چشمش به بازوبند بوده چرا که میخواسته سمبل لاتزیو باشه

رفتن به لاتزیو: در ابتدا من در آستانه رفتن به ناپولی بودم و چزنا با ناپولی به توافق رسیده بود، اما روز بعد من در تمرین لاتزیو بودم و این تیم رو انتخاب کردم. ملاقات من در ماشین با مائوریتزیو مانزینی بود

اولین روز در تمرین لاتزیو: در ابتدا همه چیز دشوار بود اما خیلی از دوستان به من کمک کردند، از همه بیشتر مستر ادواردو رخا بود، من بسیار با او رابطه خوبی داشتم

سپس در مقابل ناپولی گلزنی کردم و به سمت کوروانورد دویدم، آن شادی در لحظه شکل گرفت هیچ برنامه ای برای این شادی نداشتم، بعد از آن بود که نزد اولتراها محبوب شدم

بعد از بازی با ناپولی من فهمیدم که میتونم مدت ها در لاتزیو بمونم. باشگاه به من گفت که 50 درصد دیگر مالکیت من را هم خریداری خواهد کرد. از آن لحظه لذت پوشیدن لباس لاتزیو رو حس کردم

دربی جو فوق العاده سنگینی داشت، یک هفته تنش سنگین بود طرفداران همیشه مثبت بودند و این بازی زیبا مخصوص هواداران بود

ارتباط من با پتکویچ خوب بود، ابتدا یک فصل خوب داشتیم. مخصوصا با یک پایان باشکوه با بردن فینال حذفی که دربی بود

این پیروزی بزرگترین برد تاریخ لاتزیو بود، روز قبل از بازی هوا چندان مساعد نبود، ما برای آماده سازی به کمپ نورسیا رفتیم، به خاطر دارم که من دور از خانواده با مارکتی هم اتاق بودم. هر دومان خوابمان نمی برد. می دانستیم که حق باخت نداریم. خوب یادم هست که مارکتی ساعت 6 صبح از اتاق بیرون رفت چرا که خوابش نمی برد. بازی از نظر کیفی بالا نبود، موقعیتی روی دروازه ها نبود، تا یک سانتر برای ما و گل، من هنوز هم هر روز آن گل را می بینم.

من آدم متعصب و وفاداری هستم، تا آخر فصل بعد از آن من هرگز نمی خواستم بروم. من آرزوی داشتم که فوتبالم رو در لاتزیو تموم کنم، هرگز حسم رو پنهان نکردم که میخوام سمبل لاتزیو بشم و به عنوان یکی از شخصیت های تاریخ باشگاه بشم

درباره بازوبند: نمیتونم کتمان کنم که برای بازوبند ناراحت شدم، زیرا من شایسته بستن بازوبند بودم. اما برای اون ها اشخاص دیگه اولویت داشتن، سرمربی تصمیم گرفتن بازوبند رو به بیلیا بده و به من گفت کاپیتان دوم باش اما من هرگز قبول نکردم، با سرمربی بحث نکردم که چرا من کاپیتان اول نباشم، او مربی بود و گفت لوکاس کاپیتان باشد و رختکن هم اعتراض نکرد

شاید انتخاب کاپیتان فقط نظر مربی بود شاید هم عوامل دیگری در انتخاب کاپیتان دخیل بود

از انتخاب کاپیتان در اردوی پیش فصل در آلمان به بعد دیگر شرایط متفاوت شد، من یک کاندروای دیگر بودم، فهمیدم بعضی از اتفاقات و روابط نادرست است. من فقط با باشگاه به خوبی حرف زدم زیرا نمی خواستم گذشته ام با لاتزیو فراموش شود پس آشوب نکردم

نامه ام برای هواداران لاتزیو پس از رفتن از این تیم یک ژست نبود بلکه خواسته قلبی ام بود، من هنوز هم عاشق آن ها هستم و دلم برای لاتزیو و 4 سال و نیمی که در تیم داشتم تنگ می شود.

دلیل رفتنم به اینتر مانچینی نبود، من می خواستم از آن شرایطم در لاتزیو بیرون بیایم.

یکی دیگر از خاطرات شیرین من در لاتزیو مربوط به شب ناپل است که با بردن ناپولی در زمینش به مقدماتی چمپیونز لیگ صعود کردیم. خاطرم هست که در بازگشت به کمپ تمرینی بسیاری از هواداران حاضر شدند و از ما استقبال کردند

از بین هم تیمی هایم در لاتزیو با مارکتی و رادو بیشتر از همه دوست بودم از لاتزیویی های قدیمی هم با بیاوا و لوچیانو زائوری

از بین مربیان رابطه عالی با ادی رخا داشتم و سپس با پتکویچ، اما با پیولی مقداری کمتر خوب بودم (با خنده می گوید) 

در پایان نمی توانم از آشپزخانه جیوکوندوی پایتخت یاد نکنم که همیشه هوای ما را داشت و بعد از هر پیروزی حتی اگر ساعت 3 شب هم به رم برمیگشتیم برای ما پنیر و فلفل مخصوص درست می کرد و ما را مهمان می کرد.


ترکیب احتمالی لاتزیو مقابل امپولی...
ما را در سایت ترکیب احتمالی لاتزیو مقابل امپولی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blaziale2 بازدید : 321 تاريخ : دوشنبه 5 مهر 1395 ساعت: 17:44